و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، از عثمانی برگردان رسالهٔ قشیریه 20
و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از حکم خلوص در خدمت نکند و بذل وسع و طاقت بجای آرد. ,
از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... برگردان رسالهٔ قشیریه 20 ام از 190
باب ۵۳ تا آخر در برگردان رسالهٔ قشیریه
ابوعلی حسن بن احمد عثمانی
می باشد
و از آن جمله روح است. ارواح مختلف اند اندرو و اهل تحقیق از اهل سنّت گروهی گویند حیوة است و بس و گروهی گویند اعیانیست نهاده درین قالبها لطیف بعاریت خداوند سبحانه و تعالی تقدیر چنان کردست که تا روح بود اندر تن زنده بود بحیوة ولیکن ارواح مودَعست در قوالب و آنرا ترقّی بود در حال خواب از قالب بیرون شود و بحال بیداری باز آید و مردم روح بود و جسد زیرا که ایزد سبحانه و تعالی این جملت را مسخّر یکدیگر کرده است و ثواب و عقاب و حشر جمله راست. و روح آفریده است و هرکس گوید روح قدیم است خطائی بزرگ بود و اخبارها دلیلست کی آن اعیان لطیف است. وَاللّهُ اَعْلَمُ. ,
و از ایشان بود ابوالقاسم ابراهیم بن محمّدالنصر آبادی، پیر خراسان بود اندر وقت خویش صحبت شبلی و ابوعلی رودباری و مرتعش کرده بود و بمکّه مجاور بود اندر سنۀ ستّ و ستّین و ثلثمایه و وفاة او آنجا اندر سنۀ سبع و ستین و ثلثمایه و بحدیث عالم بود و روایتهاء بسیارش بود. ,
از شیخ ابوعبداللّه سلمی شنیدم که نصرآبادی گفت چون ترا خبری پدیدار آید از حق نگر تا ببهشت و دوزخ نگری چون از آن حال بازگردی تعظیم آنچه خدای بزرگ کرده است بجای آری. ,
و از آن جمله سَتْر و تَجلّی است. عام در پردۀ ستر باشند و خاص اندر دوام تجلّی. و اندر خبر است که چون حق تعالی چیزی را تجلّی کند آن چیز خاشع گردد، خداوند ستر دائم بوصف شهود بود و خداوند تجلّی دائم بنعت خشوع بود و ستر عام را عقوبت بود و خاص را رحمت بود که اگر نه آنستی کی بر ایشان بپوشد آنچه کشف کند، ایشانرا ناچیز گرداند نزدیک سلطان حقیقت ولیکن چنانک بر ایشان اظهار کند باز بپوشد. ,
از منصور مغربی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ که درویشی بقبیلۀ افتاد از قبیله هاء عرب جوانی ویرا مهمان کرد، این جوان او را خدمت همی کرد، اندر میانه بیفتاد و بیهوش شد. این درویش پرسید از حال وی، گفتند او را عم زادۀ است دلش به وی گرم است این دختر در خیمه فراز رفت این جوان نگاه کرد دامنش بدید زهرۀ وی آب شد آن درویش بدر خیمه شد گفت غریبان را در میان شما حرمت است بشفاعت آمده ام بر آن جوان رحمت کن کی اندر حالی صعب است آن زن گفت عظیم سلیم دلی، او را طاقت گرد دامن ما نیست طاقت دیدار ما کی دارد. ,
شاعر شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... چه کسی است ؟
شاعر شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... ابوعلی حسن بن احمد عثمانی می باشد.
شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... در چه دورهای سروده شده است؟
این شعر در قرن 5 سروده شده است.
قالب شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... چیست ؟
قالب شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... برگردان رسالهٔ قشیریه است
سبک شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... چیست ؟
سبک شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... سبک خراسانی است
مضمون اصلی شعر و چون مرید خدمت درویشان کند خاطر درویشان، رسول ایشان بود بدو، باید کی مرید مخالفت آنچه بر باطن او درآید از... چیست؟
این شعر در دستهبندی شعر فارسی, شعر کوتاه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه است.