-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وا مگردان هیچ ازینها دم مزن تا نیاید بر من و تو صد حزن
2 عاقبت پیدا شود آثار این چون علامتها رسید ای نازنین
3 در زمان از سوی میدان نعرهها میرسید از خلق و پر میشد هوا
4 شاه از آن هیبت برون جست آن زمان پابرهنه کین چه غلغلهاست هان
5 از سوی میدان چه بانگست و غریو کز نهیبش میرمد جنی و دیو
6 گفت عمران شاه ما را عمر باد قوم اسرائیلیانند از تو شاد
7 از عطای شاه شادی میکنند رقص میآرند و کفها میزنند
8 گفت باشد کین بود اما ولیک وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک