و از ابوعلی حسن بن احمد عثمانی برگردان رسالهٔ قشیریه 22

ابوعلی حسن بن احمد عثمانی

آثار ابوعلی حسن بن احمد عثمانی

ابوعلی حسن بن احمد عثمانی

و از آن جمله خَواطر است. خواطر خطابی بود که بر ضمایر درآید، بود که از فریشتۀ بود و بود که از دیو بود و بود که حدیث...

و از آن جمله خَواطر است. خواطر خطابی بود که بر ضمایر درآید، بود که از فریشتۀ بود و بود که از دیو بود و بود که حدیث نفس بود و بود که از قبل حق سبحانه چون از قبل فریشته بود الهام بود و چون از دیو بود وسواس بود و چون از قبل نَفْس بود آنرا هواجس نفس گویند و چون از قبل حق بود آنرا خاطر حق گویند. و جملۀ این از جنس سخن بود آنچه از فریشته بود صدق آنرا بموافقت علم بتوان دانست. و این را گویند که هر خاطر که ظاهر او را گواهی ندهد باطل بود و چون از دیو بود بیشتر ویرا بباطل خواند و معصیت و چون از نفس بود با متابعت هوا و شهوت خواند و کبر آوردن و چیزها که خصایص نفس است. ,

و اتّفاقست میان پیران کی هر که حرام خورد میان الهام و وسواس فرق نداند کرد. ,

و از استاد ابوعلی شنیدم که هرکه قوت او معلوم بود میان الهام و وسواس فرق نداند کرد و هر که هواجس نفسش خاموش گشت بصدق مجاهدت او فصاحت دلش سخن گوید بحکم مکابدت او. ,

و اجماعست میان پیران که نفس راست نگوید و دل دروغ نگوید. ,

یکی از پیران گفته است نفس تو هیچ راست نگوید و دلت دروغ نگوید و اگر همه بسیار جهد کنی تا جانت سخن گوید با تو نگوید. ,

و فرق کردست جَنَیْد میان هواجس نفس و وسواس شیطان بدانک نفس را چون مطالبت چیزی باشد معاودة همی کند تا بمراد رسد اگرچه روزگار در آن برگذرد مگر صدق مجاهدت بر دوام بود و هم معاودت همی کند و شیطان چون وسوسه کند و بشهوتی خواند چون مخالفت وی کنی از دست بدارد و بزلّتی دیگر وسوسه کند زیرا که او را همه معصیت یکیست همیشه بمعصیتی همی خواند و مرادی نبود بتخصیص یک معصیت. ,

و گفته اند که خواطر که از فریشته بود صاحب او موافقت کند و بود که مخالفت کند امّا آن خاطر که از حق سبحانه وتعالی بود از بنده آنرا خلاف حاصل نیاید. ,

و پیران سخن گفته اند در خاطر ثانی، گفته اند دو خاطر بود از حق کدام یکی قوی تر بود از دیگر. ,

جُنَیْد گفت خاطر اوّل قوی تر بود زیرا که چون بشود خداوند او با تأمل آید و این بشرط علم بود. ,

ابن عطا گوید خاطر دوم قوی تر بود زیرا که قوّت افزاید بخاطر اوّل. ,

و ابوعبداللّه خفیف از متأخّران گوید هر دو برابر باشند از آنک هر دو از حق تعالی بود، یکی زیادت نبود بر دیگر و اوّل بدوم حال باقی نماند زیرا که بقا بر آثار روا نبود. ,

عکس نوشته
کامنت
comment