و از ابوعلی حسن بن احمد عثمانی برگردان رسالهٔ قشیریه 11

ابوعلی حسن بن احمد عثمانی

آثار ابوعلی حسن بن احمد عثمانی

ابوعلی حسن بن احمد عثمانی

و از آن جمله صَحْو و سُکر است. صحو باز آمدن بود با حال خویش و حس و علم، با جای آمدن پس از غیبت و سُکر غیبتی بود بواردی...

و از آن جمله صَحْو و سُکر است. صحو باز آمدن بود با حال خویش و حس و علم، با جای آمدن پس از غیبت و سُکر غیبتی بود بواردی قوی و سُکر از غیبت زیادة بود از وجهی و آن آن بود کی صاحب سُکر مبسوط بود چون اندر سُکر تمام نبود خطر چیزها از دل وی بیفتد اندر حال سُکر و آن حال تساکر بود کی وارد اندرو تمام نباشد و حس را اندرو گذر باشد و قوی گردد سُکر تا بر غیبت بیفزاید و بسیار بود کی صاحب سُکر اندر غیبت تمامتر بود از صاحب غیبت چون سُکر او قوی بود و باشد که صاحب غیبت اندر غیبت تمامتر بود از صاحب سُکر اندر سُکر چون متساکر گردد و غیبت تمام نباشد و غیبت بندگانرا بدان بود که غلبه گیرد بر دل ایشان چیزی از موجب رغبت و رهبت و خوف و رجا و سُکر نبود الّا خداوندان مواجید را چون بنده را کشف کنند بنعمت جمال، سُکر حاصل آید و طرب روح، و دلش از جای برخیزد و اندرین معنی آورده اند. ,

شعر ,

3 فَصَحْوُکَ مِن لَفْظی هُو الوَصْلُ کُلُّهُ وَسُکْرُکَ مِنْ لَحْظی یُبیْحُ لَکَ الشُّرْبا

4 فما مَلَّ ساقیها ومَا مَلَّ شارِبُ عُقارَ لِحاظٍ کاسُهُ یُسْکِرُ اللُبّا

وانشدوا شعر ,

6 فَاسْکَرَ الْقَوْمَ دَوْرُ کَاسٍ وَکانَ سُکری مِنَ المُدِیرِ

وانشدوا، شعر ,

8 لی سَکْرَتانِ ولِلنَّدْمانِ واحِدةُ شیءٌ خُصِصْتُ به مِن بَیْنهمِ وَحدی

وانشدوا شعر ,

10 سُکرانِ سُکرُ هَویً و سُکرُ مدامَةٍ فمَتی یُفیقُ فَتیً بهِ سُکرانِ

معنی این دو بیت آنست کی از دو گونه مستم یکی از عشق و دیگر از می و کسی کی ازین دو مست بود کی باهوش آید. ,

و بدانک صحو براندازۀ سُکر بود هر که سُکرش بحق بود صحوش بحق بود و هرکه سُکرش بحظّ آمیخته باشد صَحْوَش بحظّ پیوسته بود و هرکه اندر حال محق بود اندر سُکر معصوم بود و سُکْر و صحو اشارت کنند بطرفی از تفرقه، چون حقیقت را عَلَم پیدا آید صفت بنده فریاد و قهر بود و اندرین معنی آورده اند ,

شعر: ,

14 اذا طَلعَ الصَّباحُ لِنَجمِ راحٍ تَساوی فیه سَکرانُ وصاحٍ

قالَ اللّهُ تَعالی فَلَمَّا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً و خَرَّ موسی صِعقاً و این کوه بدان سختی و قوت پاره پاره شد و موسی با صلابت رسالت بیفتاد و بیهوش شد، بنده اندر حال سُکر مُشاهِد جمال بود و اندر حال صحو بشرط عِلم بود، آنک او را نگاه داشته بود نه بتکلّف او و اندر صحو نگاه داشته نه بتصرّف او. ,

و صحو و سُکر پس از ذوق و شرب بود (و از جمله آنک در سخن ایشان رود). ,

عکس نوشته
کامنت
comment