- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی گشوده ز طبع تو چشمه سار سخن شکفته در چمن خاطرت بهار سخن
2 به گوش و گردن حوران فکر بر بسته به رسم زیورشان دُرّ شاهوار سخن
3 پیاده ماند ز تو هر سخنور از پی آنک تویی مبارز تحقیق و شهسوار سخن
4 به نوک خامه فکرت صورنگار بدیع گرفته گلشن ارواح در نگار سخن
5 نفوذ جمله سخن هیچ گشت و قلب نمود که نیک نیک بیفزوده ای عیار سخن
6 به دست تو ست عنان سخن بجز دستت نبینی از سر تحقیق در مهار سخن
7 سراکابر و صدر عراق،مجدالدین اگر نه طبع تو گشتی به لطف یار سخن
8 ز دست رفته بُدی،پای مرد و سرور عصر چو کار جود و سخا در زمانه کار سخن
9 تو تازه کردی لله دَرُّک،ای طایی به شبنم کف پر ژاله،لاله زار سخن
10 شعار خامه شرع تو بُد به شعر،ولیک همی نزیبد نیکو تو را شعار سخن
11 ز سطح قلزم طبع و دلت تصاعد کرد روان و ترّ و بلند، ابر آبدار سخن
12 به تیغ فضل گشودی جهان عامر نظم به جاه عقل شدی شاه،در دیار سخن
13 تو را سخا و سخن نیک زیر دست شده ست که شهسوار سخایی و شهریار سخن
14 همیشه تا که بود از ره طبیعت اصل به نفس ناطقه ناچار افتقار سخن
15 تو را بجز بدل خویش افتقار مباد که هست طبع و دلت مرکز و مدار سخن