- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنی به اثر داری و شأنی به تصرف دل ها نشود شیفته کس به تکلف
2 فکر تو به وحدت برد از گفت مجازم هرچند که طبعم بگریزد ز تصوف
3 بر قامت ما کسوت تقصیر بریدند تا زیب خداوند شود عفو و تلطف
4 لب باز کشیدیم که مهر تو درآید پستان کرم شیر درآرد به توقف
5 از غبن زمانی که به قید تو نبودم در خود به غضب بینم و در توبه تأسف
6 چون گرسنه سفله به خوان تو رسیدم از لقمه بسوزم لب و کام و نکنم پف
7 مستوری تو بیش کند شوق «نظیری » جز عصمت یوسف ندرد پرده یوسف