بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد از قصاب کاشانی غزل 241

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد دلم

1 بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد دلم سبحه را افکنده و زنّار می‌خواهد دلم

2 تا نشانی هست از غم‌خانه زندان دوست کافرم گر جانب گلزار می‌خواهد دلم

3 تا نشینی در میان چون نقطه بر گرد سرت یک قدم رفتار چون پرگار می‌خواهد دلم

4 روشن آن مجلس که از حسن تو باشد تا به صبح چون کواکب دیده بیدار می‌خواهد دلم

5 نه فلک را باده شوقت به چرخ آورده است هم از این می باده سرشار می‌خواهد دلم

6 در فراقت جان من عمری است تاب آورده‌ایم یک نفس در طاقت دیدار می‌خواهد دلم

7 آن‌قدر قصاب می‌دانم که از کون و مکان عشق را می‌خواهد و بسیار می‌خواهد دلم

عکس نوشته
کامنت
comment