- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امیر یا غم بدرت بکاست همچو هلال شدی ز مویه چو موی و شدی ز ناله چو نال
2 ز بس سرود مناعت نواختی شب و روز زدی بکشور ناموس کوس استقلال
3 نگاه ترکی صیدت نمود و زلف کجی اسیر کرد و سپردت بدست هندوی خال
4 شدی ذلیل محبت شکار پنجه عشق شهید غمزه جادو اسیر غنج و دلال
5 چو مرغ زیرک رفتی بطمع دانه بدام چو شیر نر شدی از عشق در کمند غزال
6 کمند عشق ندیدی که تار و پود چسان بقهر در گسلد از کمند رستم زال
7 در این کمند گر افراسیاب ترک افتد چنان بپیچدش از غم بکشند کوپال