1 هر چند زکار خود خبردار نهایم بیهوده تماشاگر گلزار نهایم
2 بر حاشیهٔ کتاب چون نقطهٔ شک بی کارنهایم اگر چه در کار نهایم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آواز در آمد بنگر یار منست من خود دانم کرا غم کار منست
2 سیصد گل سرخ بر رخ یار منست خیزم بچنم که گل چدن کار منست
1 آن آتش سوزنده که عشقش لقبست در پیکر کفر و دین چو سوزنده تبست
2 ایمان دگر و کیش محبت دگرست پیغمبر عشق نه عجم نه عربست
1 بر شکل بتان رهزن عشاق حقست لا بل که عیان در همه آفاق حقست
2 چیزیکه بود ز روی تقلید جهان والله که همان بوجه اطلاق حقست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به