- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرچه متاع جان بر جانان خطرنداشت جان باز کز جهان دل ازو دوستر نداشت
2 عاشق بدست همت خود در طریق عشق هرچ آن نه دوست بود بیفگند و برنداشت
3 قومی ز عشق خاص ندارند بهره یی خود عامتر بگو که کسی زین خبر نداشت
4 خفته درین نشیمن وز آن اوج مانده باز زیرا همای همت آن قوم پر نداشت
5 هر سنگدل که او نپذیرفت نقش عشق او قلب بود و لایق این سکه زر نداشت
6 در آستین صدره دولت نکرد دست هر دامنی که درخور این جیب سر نداشت
7 عاشق نخواست مال چو حرصی درو نبود جوکی خرد مسیح چو در خانه خر نداشت
8 عاشق از آب وخاک نزاده است ای پسر پوشیده نیست بر تو که عیسی پدر نداشت
9 بی عشق هرچه گفت ازو کس نیافت ذوق باران نخورد از آن صدف او گهر نداشت
10 شعر کسی چو خواندی و حالت دگر نشد تیغش نبود تیز که زخمش اثر نداشت
11 آنکس که همچو سیف نخورد آب نیل عشق گر خاک مصر شد قصب او شکر نداشت