اگر چه نیست ترا هیچ پاس اهل از غبار همدانی غزل 48

غبار همدانی

آثار غبار همدانی

غبار همدانی

اگر چه نیست ترا هیچ پاس اهل وفاق

1 اگر چه نیست ترا هیچ پاس اهل وفاق بیا که طاقتم از دوریت رسیده به طاق

2 کمان ابرویت ار مختلف زند تیرم رواست آنکه گهی جفت خوانمش گه طاق

3 به دشمن این سخن غم فزا نباید گفت که تنگ بسته بخون ریز دوست دست نطاق

4 درون سینۀ ما نیست کینۀ احدی دلی که خانه عشق است نیست جای نفاق

5 مرا مهارت خط پیاله آنقدر است که فی الحقیقه فلاطون حکمت الاشراق

6 بگو به گوش زمین ای غبار چون خسبی تو ساکنی متحرک چراست هفت رواق

عکس نوشته
کامنت
comment