-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرچه جانی از نظر پنهان مشو رحم کن در خون جان ای جان مشو
2 پردهٔ رازم دریدی آشکار وعدههای کژ مده پنهان مشو
3 گر به جان فرمان دهی فرمان برم آمدی ناخوانده بیفرمان مشو
4 از بن دندان به دندان مزد تو جان دهم جای دگر مهمان مشو
5 گر بپیچم در کمند زلف تو چون کمند از شرم، رخ پیچان مشو
6 خون خوری ترکانه کاین از دوستی است خون مخور، ترکی مکن، تازان مشو
7 کشتیم پس خویشتن نادان کنی این همه دانا مکش، نادان مشو
8 چون غلام توست خاقانی تو نیز جز غلام خسرو ایران مشو