1 گرچه هست آفتابِ رحمتِ حق شاملِ ذرّه ذرّۀ عالَم
2 باد از آن دور بندۀ دینار باد از آن دور بندۀ درهم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پاره دوزی بود در اقصای ری مطمئن بر پاره دوزی رای وی
2 با خمیده پشتی از بار عیال داشت مشتی طفلکان خردسال
1 کرد پیری عمر وی هشتاد سال از حکیمی حال ضعف خود سؤال
2 گفت دندانم ز خوردن گشته سست ناید از وی شغل خاییدن درست
1 چون سلامان ماند از ابسال اینچنین بود در روز و شبش حال اینچنین
2 محرمان آن پیش شه گفتند باز جان او افتاد ازان غم در گداز
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به