- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم تا به کوی توام از باغ جنان بیزارم
2 ای که گفتی به چه کاری نگذشته است هنوز در غمت کار من از کار ولی در کارم
3 هم علاج من بیمار تواند گر چه چشم بیمار تو کرده است چنین بیمارم
4 شادمان هر شبی از کوچه ی او می آیم تا ندانند که نبود به حریمش بارم
5 شد دل آزار تر از زاری بی حاصل دل ای دل زار زافغان تو در آزارم
6 ساغر باده چو گردید لبالب نگذاشت لب بی توبه شود فارغ از استغفارم
7 می توانم نکنم در غم او ناله (سحاب) خاصه با درد کم و حوصله بسیارم