اگر چه شد دل ریشم ز دست از حسین خوارزمی غزل 193

حسین خوارزمی

آثار حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

اگر چه شد دل ریشم ز دست هجر تو خون

1 اگر چه شد دل ریشم ز دست هجر تو خون نشد خیال وصال تو از سرم بیرون

2 وفا و مهر تو از جان و دل همی ورزم اگر چه میکشم از تو جفای گوناگون

3 ز عین جهل بود گر ز عشق برگردم ز بار غم الف قدم ار شود چون نون

4 نماند طاقتم از هجر و صبر من کم شد ولیک عشق تو هر لحظه میشود افزون

5 برفته از دل من نقش غیرت از غیرت درون مسکن دل عشق تو نمود سکون

6 اگر نه بسته زنجیر طره ات گردم خرد هر آینه نسبت کند مرا مجنون

7 ز بسکه گریه کنان از در تو میگذرم شده ست کوی تو از خون دیده ام گلگون

8 هزار کس چو حسین آمدند بر در تو دمی ز خانه برون شو برای اهل درون

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر