- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چه میدانم که میرنجی و مشکل میشود گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
2 همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
3 یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست آن نگه کش تا به ما سد جای منزل میشود
4 رخنه بند دیده امید خواهد شد مکن خاک کویت کز سرشک اشک ما گل میشود
5 آنچه کردی انفعالش عذر خواهد باک نیست چشمها روزی اگر با هم مقابل میشود
6 دیده را خونبار خواهد کرد از دیدار زود گر تغافل در میان زینگونه حایل میشود
7 دست بر هم سودنی دارد کزو خون میچکد در کمین صید صیادی که غافل میشود
8 عشوههای چشم را کان غمزه میخوانند و ناز من گرفتم سحر شد آخر نه باطل میشود
9 گل طراوت دارد اما گو به بلبل خوش ترا کاب و رنگ صبحگاهش چاشت زایل میشود
10 دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست میکنم یک هفتهاش زنجیر و عاقل میشود
11 عشق و سودا چیست وحشی مایهٔ بیحاصلی غیر ناکامی ز خودکامان چه حاصل میشود