اگرچه روز و شبم با تو در خیال از جلال عضد غزل 168

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

اگرچه روز و شبم با تو در خیال خیال

1 اگرچه روز و شبم با تو در خیال خیال مرا خیال وصالت بِهْ از وصال خیال

2 اگر خیال آن بود که فرق کنند میان موی و میانت، زهی خیال خیال

3 از آن خیال تو مالند چون مرا بر روی که دیده دست بشوید ز روی مال خیال

4 تن ضعیف من از هجر بر نهالی درد کشیده از اثر ضعف چون نهال خیال

5 ز اشک آب گرفته است رودخانه چشم چنان که وهم نیابد درو مجال خیال

6 خیال تو ز خیال جلال بود خیال مبین خیال جلال و مگر جلال خیال

7 مکن حدیث کمال و خیال بازی او ورا خیال کمال و مرا کمال خیال

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر