المنةلله که شب هجر سر آمد از وحشی بافقی غزل 166

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

المنةلله که شب هجر سر آمد

1 المنةلله که شب هجر سر آمد خورشید وصال از افق بخت برآمد

2 سد شکر که زنجیری زندان جدایی از حبس فراق تو سلامت بدرآمد

3 شد نوبت دیدار و زدم کوس بشارت یعنی که دعای سحری کارگر آمد

4 جان بود ز هجر تو مهیای هزیمت این بود که ناگاه ز وصلت خبرآمد

5 بیخود شده بود از شعف وصل تو وحشی زو درگذر ار او به درت دیرتر آمد

عکس نوشته
کامنت
comment