1 تا شد تمام منکسف آن آفتاب تو چون چرخ پر ستاره شد از اشک من کنار
2 آری چو آفتاب شود منکسف تمام از چرخ کوکبان همه گردند آشکار
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا
2 چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا
1 ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
2 کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان خبری هست ز شوال به نزدیک شما
1 بر تو سید حسن دلم سوزد که چو تو هیچ غمگسار نداشت
2 تن من زار بر تو می نالد که تنم هیچ چون تو یار نداشت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به