همه بازان از جلال الدین محمد مولوی غزل 1428

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم

1 همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم کبوتر همچو من دیدی که من در جستن بازم

2 به هر هنگام هر مرغی به هر پری همی‌پرد مگر من سنگ پولادم که در پرواز آغازم

3 دهان مگشای بی‌هنگام و می ترس از زبان من زبانت گر بود زرین زبان درکش که من گازم

4 به دنبل دنبه می گوید مرا نیشی است در باطن تو را بشکافم ای دنبل گر از آغاز بنوازم

5 بمالم بر تو من خود را به نرمی تا شوی ایمن به ناگاهانت بشکافم که تا دانی چه فن سازم

6 دهان مگشای این ساعت ازیرا دنبل خامی چو وقت آید شوی پخته به کار تو بپردازم

7 کدامین شوخ برد از ما که دیده شوخ کردستی چه خوانی دیده پیهی را که پس فرداش بگدازم

8 کمان نطق من بستان که تیر قهر می پرد که از مستی مبادا تیر سوی خویش اندازم

9 یکی سوزی است سازنده عتاب شمس تبریزی رهم از عالم ناری چو با این سوز درسازم

عکس نوشته
کامنت
comment