1 همه عالم پرست ازین منظور همه آفاق را گرفت این نور
2 حاصل شهر عاشقان سریست گرد بر گرد آن هزاران سور
3 گر چه پر آفتاب گشت این شهر زان میان نیست جز یکی مشهور
4 گنج در پیش چشم و ما مفلس دوست بر دستگاه و ما مهجور
5 اصل این کل و جز و یک کلمه است خواه تورات خوان و خواه زبور
6 هر کس از جانبیش میجویند مصطفی از حری، کلیم از طور
7 اوحدی، رخ درو کن و بگذار آرزوی بهشت و حور و قصور