-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای همه صفات من آینه صفات تو نیست حیات من بجز شعبه ای از حیات تو
2 جام جهان نمای من صورت توست گرچه هست جام جهان نمای تو صورت کائنات تو
3 گنج توئی، طلسم من ذات تویی و اسم من حل شده از ظهور تو جمله مشکلات تو
4 با عدم و وجود خودخفته بدم سحرگهی داد ندای بندگی حی علی الصلات تو
5 زو در عقل خاستم چونکه شنیدم این ندا عشق فکنده خلعتی در برم از صفات تو
6 سوی وجود آمدم خوش به سجود آمدم بود سجودگاه من مسجد کائنات تو
7 مسجد کائنات تو بود پر از جماعتی جمله گرفته سربسر صورت مبدعات تو
8 لوح وجود سربسر پر ز حروف و نقش شد گشت مفصلا عیان جمله مجملات تو
9 گشت جهان آب و گل نقش جهان جان دل گشت جهان جان و دل نقش صفات ذات تو
10 یوسف جان چو دور ماند از پدر وجود خویش کرد مقیدش بکل مصر تو و بنات تو
11 در جهتی از آن جهت در جهتش طلب کنی بی جهتی بببینی ار محو شود جهات تو
12 بود وجود مغربی لات و منات او بود نیست بتی چو بود او در همه سومنات تو