ای همه صفات من آینه صفات تو از شمس مغربی غزل 151

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ای همه صفات من آینه صفات تو

1 ای همه صفات من آینه صفات تو نیست حیات من بجز شعبه ای از حیات تو

2 جام جهان نمای من صورت توست گرچه هست جام جهان نمای تو صورت کائنات تو

3 گنج توئی، طلسم من ذات تویی و اسم من حل شده از ظهور تو جمله مشکلات تو

4 با عدم و وجود خودخفته بدم سحرگهی داد ندای بندگی حی علی الصلات تو

5 زو در عقل خاستم چونکه شنیدم این ندا عشق فکنده خلعتی در برم از صفات تو

6 سوی وجود آمدم خوش به سجود آمدم بود سجودگاه من مسجد کائنات تو

7 مسجد کائنات تو بود پر از جماعتی جمله گرفته سربسر صورت مبدعات تو

8 لوح وجود سربسر پر ز حروف و نقش شد گشت مفصلا عیان جمله مجملات تو

9 گشت جهان آب و گل نقش جهان جان دل گشت جهان جان و دل نقش صفات ذات تو

10 یوسف جان چو دور ماند از پدر وجود خویش کرد مقیدش بکل مصر تو و بنات تو

11 در جهتی از آن جهت در جهتش طلب کنی بی جهتی بببینی ار محو شود جهات تو

12 بود وجود مغربی لات و منات او بود نیست بتی چو بود او در همه سومنات تو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر