1 الحق امنای مال ایتام همچون تو حلالزاده بایند
2 هرگز زن و مرد و کفر و اسلام نفس از تو خبیثتر نزایند
3 اطفال عزیز نازپرورد از دست تو دست بر خدایند
4 طفلان تو را پدر بمیراد تا جور وصی بیازمایند
1 زندهدل از مرده نصیحت نیوش مردهدل از زنده نگیرد به گوش
1 هرگز این صورت کند صورتگری یا چنین شاهد بود در کشوری
2 سرورفتاری صنوبرقامتی ماه رخساری ملایک منظری
1 یکی نان خورش جز پیازی نداشت چو دیگر کسان برگ و سازی نداشت
2 کسی گفتش ای سغبهٔ خاکسار برو طبخی از خوان یغما بیار
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت