حکیمی که با جُهّال دراُفتد توقعِ عزّت ندارد وگر جاهلی به زبانآوری بر حکیمی غالب آید عجب نیست که سنگیست که گوهر همیشکند. ,
2 نه عجب گر فرو رود نَفَسَش عندلیبی غُراب هم قفسش
3 گر هنرمند از اوباش جفایی بیند تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود
4 سنگِ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود