-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اخترانی که به شب در نظر ما آیند پیش خورشید محال است که پیدا آیند
2 همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند
3 مردم از قاتل عمدا بگریزند به جان پاکبازان بر شمشیر تو عمدا آیند
4 تا ملامت نکنی طایفه رندان را که جمال تو ببینند و به غوغا آیند
5 یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی مردمان از در و بامت به تماشا آیند
6 دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند
7 از سر صوفی سالوس دوتایی برکش کاندر این ره ادب آن است که یکتا آیند
8 میندانم خطر دوزخ و سودای بهشت هر کجا خیمه زنی اهل دل آنجا آیند
9 آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند