خلاف راستی باشد خلاف از سعدی شیرازی غزل 1112

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

خلاف راستی باشد خلاف رای درویشان

1 خلاف راستی باشد خلاف رای درویشان بنه گر همتی داری سری در پای درویشان

2 گرت آیینه‌ای باید که نور حق در او بینی نبینی در همه عالم مگر سیمای درویشان

3 قبا بر قد سلطانان چنان زیبا نمی‌آید که این خلقان گردآلوده را بالای درویشان

4 به مأوی سر فرود آرند درویشان معاذ الله وگر خود جنت‌المأوی بود مأوای درویشان

5 وگر خواهند درویشان ملک را صنع آن باشد که ملک پادشاهان را کند یغمای درویشان

6 گر از یک نیمه زور آرد سپاه مشرق و مغرب ز دیگر نیمه بس باشد تن تنهای درویشان

7 کسی آزار درویشان تواند جست لا والله که گر خود زهر پیش آرد بود حلوای درویشان

8 تو زر داری و زن داری و سیم و سود و سرمایه کجا با این همه شغلت بود پروای درویشان

9 که حق بینند و حق گویند و حق جویند و حق باشد هر آن معنی که آید در دل دانای درویشان

10 دو عالم چیست تا در چشم اینان قیمتی دارد دویی هرگز نباشد در دل یکتای درویشان

11 سرای و سیم و زر در باز و عقل و جان و دل سعدی حریف این است اگر داری سر سودای درویشان

عکس نوشته
کامنت
comment