-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه بست دفتر گلرا بعنوان وفا شیرازه بست
2 جذب آب و سبزه بیرون برد گلرویان شهر محتسب هر چند از غیرت در دروازه بست
3 جوش مستان و خروش رود و گلبانگ هزار زین نواها در هوا از شش جهت آوازه بست
4 اشتیاق باده چندان شد که هنگام صبوح نرگس مخمور نتواند لب از خمیازه بست
5 طرح این مجلس برون ز اندازه ی وهمست و عقل آفرین بر دانش استاد کاین اندازه بست
6 نازکان باغ را حاجت به رنگ و بو نبود زین سبب در کاسه های لاله مشک و غازه بست
7 طبع موزون فغانی بین که در گلزار عشق هر بهار از معنی رنگین چه نخل تازه بست