-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز این چه فتنه است که آغاز کرده ای با عاشقان خویش مگر راز کرده ای
2 با جغد و با عقاب چرا همنفس شدی از آشیان قدس چو پرواز کرده ای
3 مرغ دلم ز قید هوا رسته بود لیک صیدش تو شاهباز چو شهباز کرده ای
4 چشم کسی ندید چنین فتنه ها که تو با چشم شوخ و غمزه غماز کرده ای
5 بر رخ کشیده پرده مه و مهر از حیا هر دم که پرده از رخ خود باز کرده ای
6 آوازه جمال تو بگرفت شرق و غرب وانگاه صید خلق بآواز کرده ای
7 جان حسینی و دل عشاق برده ای تا در حصار نغمه شهناز کرده ای