- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز امشبم ز لاله و گل خانه پر شدست وز آب دیده کلبه ی ویرانه پر شدست
2 چندان بنرگس تو نظر باختم که باز چشم ودلم ز عشوه ی مستانه پر شدست
3 عاشق چگونه یک نفس آشنا زند چون مجلس از حکایت بیگانه پر شدست
4 چون ذره عاشقان نگرانند، شمع من رخساره برفروز که پروانه پر شدست
5 شبها بزخم تیغ نرفتم ز کوی تو امروز چاره نیست که پیمانه پر شدست
6 از بسکه جاودان تو بردند عقل و دین روی زمین ز مردم دیوانه پر شدست
7 این حال کس نیافت فغانی مگر بخواب مستی مکن که شهر ز افسانه پر شدست