1 باز آتشی در جان من زد عشق شورانگیز تو نو شد جراحتهای غم از غمزه خونریز تو
2 ای ماه مهرآموز من دمساز عالم سوز من جانم وفاآموز شد از جور لطف آمیز تو
3 هر بی نوائی کو نهد در صف عشاق تو پا کی سر تواند تافتن از زخم تیغ تیز تو
4 ناموس و پرهیز مرا تاراج کرده غمزه ات فریاد ای هشیار دل زین مست بی پرهیز تو
5 بر رخ کشیده پرده ها مهر از حیا پیش رخت در خط شده مشک خطا از خط عنبر بیز تو
6 ای دل نهاده جان بکف در کوی جانان نه قدم کاندر بر سلطان ما این است دست آویز تو
7 گر بر دل و جانت حسین درتافتی خورشید عشق طالع شد از مغرب زمین آن شمس انجم ریز تو
دیدگاهها **