- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بازم زبان شکر به جنبش درآمدست نیشکر امید ز باغم بر آمدست
2 آن دولتی که میطلبیدیم در به در پرسیده راه خانه و خود بر در آمدست
3 ای سینه زنگ بسته دلی داشتی کجاست آیینهات بیار که روشنگر آمدست
4 تا بامداد کوس بشارت زدیم دوش غم را ازین شکست که بر لشکر آمدست
5 از من دهید مژده به مرغ شکر پرست کاینک ز راه قافلهٔ شکر آمدست
6 وحشی تو هرگز اینهمه شادی نداشتی گویا دروغهای منت باور آمدست