- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد
2 در شگفتم ز چه در هم نشد اجزای وجود زان همه ضعف که بر علّت ایجاد آمد
3 آه از آندم که شه دین بهزاران تشویش بر سر قاسم ناکام بامداد آمد
4 دیدکاغشته تنش چونگل سیراب بخون آهش از آتش اندوه زبنیاد آمد
5 که بزانو سر حسرت که مر این صید ضعیف بچه جرمی هدف ناوک صیاد آمد
6 که بدندان لب حیرت که گه جلوه گری چشم زخمی که بر این حسن خدا داد آمد
7 پس چو جان پیکرش از لطف در آغوش کشید رو بسوی حرم آورد و بفریاد آمد
8 کایعروس حسن از بخت شکایت منما حجلۀ حسن بیارای که داماد آمد
9 نیر از خاک در شاه مکش روی نیاز کانکه شد حلقه بگوش درش آزاد آمد