- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز سرگرمی نظاره به سامان شده است شعلهٔ ایمن دیدارگلافشان شده است
2 زین چراغانکه طربجوشی انجم دارد آسمانی دگر از آب نمایان شده است
3 در دل آب به این رنگ چمن پیراکیست که رگ کوچهٔ هرموج خیابان شده است
4 صفحهٔ آب چه حیرت رقمیها دارد مفت نظارهکه آیینه گلستان شده است
5 صلحکل نذر حریفانکه درین عشرتگاه آتش وآب به هم دست وگریبان شده است
6 قطرههاگوهر وگوهر همه یاقوتفروش یارب اینچشمه ز رویکه فروزان شده است
7 آب را این همهکیفیت رعنایی نیست مگر از پرتو فیض قدم خان شده است
8 آنکه در انجمن یاد تجلی اثرش تا نفس میکشی اندیشه چراغان شده است
9 گرنه این بزم تماشاکدهٔ جلوهٔ اوست این قدر چشم به دیدارکه حیران شده است
10 بیدل آن شعلهکزو بزم چراغانگرم است یک حقیقت به هزارآینه تابان شده است