- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز دریافتن دوست مرا چون خورشید روشن است آینه دل بدم صبح امید
2 تو سر از سایه خدمت مکش و بر اغیار در فرو بند که در روز شب افتد خورشید
3 دل آزاد باسباب و علایق مسپار تخت هوشنگ بضحاک مده چون جمشید
4 همت اندر طلب غیر پراگنده مدار بهر زاغ سیه از دست مده باز سپید
5 لوح عشاق ز اغیار کجا گیرد نقش قلم اعلی محتاج نباشد بمدید
6 در غم عشق گریزان دل خود را کآن هست ظل طوبی و هوای دگران سایه بید
7 گر ره عشق روی زود بمقصود رسی می از آن جام خوری مست بمانی جاوید
8 انتظاری برود، لیک نیاید هرگز کس از آن مایده محروم و از آن در نومید
9 چنگ لطفش بنوازش چو درآید یابد زخمه از خنجر بهرام رباب ناهید
10 سیف فرغانی بسیار سخن گفت و نبود آن احادیث چو اخبار تو عالی اسنید