باز دریافتن دوست مرا چون از سیف فرغانی غزل 252

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

باز دریافتن دوست مرا چون خورشید

1 باز دریافتن دوست مرا چون خورشید روشن است آینه دل بدم صبح امید

2 تو سر از سایه خدمت مکش و بر اغیار در فرو بند که در روز شب افتد خورشید

3 دل آزاد باسباب و علایق مسپار تخت هوشنگ بضحاک مده چون جمشید

4 همت اندر طلب غیر پراگنده مدار بهر زاغ سیه از دست مده باز سپید

5 لوح عشاق ز اغیار کجا گیرد نقش قلم اعلی محتاج نباشد بمدید

6 در غم عشق گریزان دل خود را کآن هست ظل طوبی و هوای دگران سایه بید

7 گر ره عشق روی زود بمقصود رسی می از آن جام خوری مست بمانی جاوید

8 انتظاری برود، لیک نیاید هرگز کس از آن مایده محروم و از آن در نومید

9 چنگ لطفش بنوازش چو درآید یابد زخمه از خنجر بهرام رباب ناهید

10 سیف فرغانی بسیار سخن گفت و نبود آن احادیث چو اخبار تو عالی اسنید

عکس نوشته
کامنت
comment