باز از چمن غیب برآورد صبا دم از جلال عضد غزل 178

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

باز از چمن غیب برآورد صبا دم

1 باز از چمن غیب برآورد صبا دم ساقی منشین خیز و بده جام دمادم

2 در جام صفاهاست که بی جام جهان تاب کی صبح برآرد ز سر صدق و صفا دم

3 من مَ ی خورم و جرعه بدین دخمه فشانم کاندر خم این خمکده بگرفت مرادم

4 از اهل جهان یافت نشد اهل وفایی کز رنگ وفا بوی ندارد گل آدم

5 دم می دهدت عمر دم از عمر مزن هیچ در کوی فنا چند توان زد ز بقا دم

6 سرّی ست ز جان، چرخ ز بس جان که ربوده ست کز رنگ رخ کاه زند کاه رُبا دم

7 بر خاک جلال ار گذری ای که یقینی تقصیر مکن فاتحه ای بر گِل ما دم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر