1 باز هر یک مرد شد شکل درخت چشمم از سبزی ایشان نیکبخت
2 زانبهی برگ پیدا نیست شاخ برگ هم گم گشته از میوهٔ فراخ
3 هر درختی شاخ بر سدره زده سدره چه بود از خلا بیرون شده
4 بیخ هر یک رفته در قعر زمین زیرتر از گاو و ماهی بد یقین
5 بیخشان از شاخ خندانرویتر عقل از آن اشکالشان زیر و زبر
6 میوهای که بر شکافیدی ز زور همچو آب از میوه جستی برق نور