- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پس از هفته بنشست با انجمن چو پروین گرانمایگان تن به تن
2 بفرمود تا هندوان سر به سر یکایک بیایند بسته کمر
3 چو شد انجمن خیل هندوستان چنین گفت پس مهتر سیستان
4 که ای کید هندی بگردان خدای که او قادر و داور ورهنمای
5 چنان دان که او از مکان برتر است جهان بخش روزی ده و داور است
6 هرآن کو ازین گفته آید فرود تنش را روان داد خواهد درود
7 به شمشیر گرشاسبی پیکرش ببرم به هامون نشانم سرش
8 هرآن کس که او گشت یزدان شناس جهید از بن تیغ و رست از هراس
9 هرآن کس که او بت نخواهد شکست نخواهد ز تیغ فرامرز رست
10 نخستین چو با دین هویدا کنم رخ دین چو خورشید پیدا کنم
11 از آن پس بگوییم چیزی که هست به جیپال سازیم شمشیر دست