1 بگذشت ماه روزه به خیر و مبارکی پر کن قدح ز باده گلرنگ راوکی
2 آبی که گر برابر آتش بداریش واجب شود عبادت او نزد مزدکی
3 برای شعر بنده چو بلبل که پر شود سمع خدایگان ز نوای چکاوکی
1 بدر دین حاکم آفاق مبارک تویی انک گلبن ملک ز تو تازه و تر بشکفته ست
2 آستین کرمت بی غرض دنیاوی صد ره از روی جهان گرد حوادث رفته ست
1 نهی زلفین عنبر بار بر دوش حدیث ما نیاری هیج در گوش
2 خروش ما زخواری ناشنیده چرا خیره نهی زلفین بر گوش؟
1 خدایگان صدور زمانه صدرالدّین تویی که طلعت تو نوردیده خردست
2 از آن به رقص درآید فلک در گوشش صریر کلک تو همچون نوای باربدست