- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز به بام میکده خورشید زد علم برخیز
2 گر از خمار سحرگاه سرگران شدهای ز می عصا کن و از تکیهگاه غم برخیز
3 جماعتی گهر شب چراغ می طلبند مگر نصیب تو گردد شبی تو هم برخیز
4 قبول زخم طلب خاصه مطیعانست همین که بر تو کشیدند این رقم برخیز
5 حقیقت همه کس ثبت در جریده اوست به سهو حرف نیفتاده از قلم برخیز
6 به سوی او چو روی گوش کن گران درتاز به نزد او چو رسی لنگ کن قدم برخیز
7 قدح ز دست بلا ما مدام می نوشیم تو کز لطیفه غم می کشی الم برخیز
8 تنک شراب هوایی به کوی عشق مگرد ز پای زود درآیی ز جای کم برخیز
9 گره چو نافه «نظیری » ز نیم ما بر کار تو همچو نکهت از آن زلف خم به خم برخیز