- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پس از نه مه جهان را دامن عیشی به چنگ افتد مرقع تا کدامین خار و خارا را به رنگ افتد
2 نخستین جامه بر اندازه حسن تو ببریدند قبا بر قد سرو از بهر آن کوتاه و تنگ افتد
3 به عشق رویت از دل ارغوان و لاله می چینم شراره لعل گردد مهر خورشید ار به سنگ افتد
4 فگنده دل خراشی های رنجش خسته و زارم مباد آیینه را قسمت که در جنگال زنگ افتد
5 پس از وارستگی در قید زلفش تازه افتادم بتر از نومسلمانی که در قید فرنگ افتد
6 ز حسرت سوختم وز شرم دودی برنیاوردم الهی آتشی در خانه ناموس و ننگ افتد
7 ترقی در توجه کم شود عشق مجازی را به منزل کی رساند؟ مرد را همت چو لنگ افتد
8 تمنای گهر سرگشته ام دارد به دریایی که در هر گام صد جا راه بر کام نهنگ افتد
9 جنیبت دار راهند انده و ذوق جهان هم را نه سوری بی عزا آید نه شهدی بی شرنگ افتد
10 همیشه همچو اجزای خط پرگار در کاریم کجا در دور چرخ و گردش انجم درنگ افتد
11 «نظیری » بهر حظ تن اسیر نفس گردیدی چه نصرت در گذرگاهی؟ که آهو با پلنگ افتد