پس از وفاتم اگر بگذری تو از قصاب کاشانی غزل 220

قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

پس از وفاتم اگر بگذری تو بر سر خاک

1 پس از وفاتم اگر بگذری تو بر سر خاک زنم به‌جیب کفن تا به‌طرف دامن چاک

2 تو دوست باش فدا گردمت اگر نه مرا ز دوست دشمنی اهل روزگار چه باک

3 به تار زلف گلوگیر سرکش تو دلم چو زخم‌خورده شکاری است بسته بر فتراک

4 فرو گذاشت زآه و فغان نخواهم کرد ز ناوکت چو جرس گر شود دلم صد چاک

5 ز نیک و بد نتوانی به خویشتن پرداخت نسازی آینه را تا ز زنگ کلفت پاک

6 یقین شناس که انسان نمود بی‌بود است در آب بنگر و از عکس خویش کن ادراک

7 شدم ز خود به خیالت، به داغ می‌سازم که بی بدل نتوانم بریدن از تریاک

8 نگه به جانب قصاب کن که حافظ گفت اگر تو زهر دهی به که دیگران تریاک

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر