- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پس از عمری که فرسودم به مشق پارساییها گدا گفت و به من تن درنداد از خودنماییها
2 فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من رباید حرف و آموزد به دشمن آشناییها
3 بت مشکلپسند از ابتذال شیوه میرنجد بگوییدش که از عمرست آخر بیوفاییها
4 نشد روزی که سازم طره اجزای گریبان را به دستم چاکها چون شانه ماند از نارساییها
5 نیرزم التفات دزد و رهزن، بینیازی بین متاعم را به غارت دادهاند از نارواییها
6 به روز رستخیز از جنبش خاکم پرآشوبی تو و یزدان، چه سازد کس بدین صبرآزماییها؟
7 کدویی چون ز مییابم، چنان بر خویشتن بالم که پندارم سرآمد روزگار بینواییها
8 چه خوش باشد دو شاهد را به بحث ناز پیچیدن نگه در نکتهزاییها نفس در سرمهساییها
9 سخن کوته مرا هم دل به تقوی مایل است اما ز ننگ زاهد افتادم به کافر ماجراییها
10 نرنجم گر به صورت از گدایان بودهام غالب به دارالملک معنی میکنم فرمانرواییها