پس از عمری به رویم گر از اسیر شهرستانی غزل 463

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد جا دارد

1 پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد جا دارد شهید زخم شمشیر تغافل اجرها دارد

2 فروغ آشناییها نگاه گرم استغنا در این گلشن گل بیگانگی بوی وفا دارد

3 تغافلهای اول قاصد پیغام دلجویت نوازشنامه های لطف پنهان را جفا دارد

4 لب از حرف تمنا تا نبندی کار نگشاید خموشی صد کلید از بهر قفل مدعا دارد

5 زجولان سمندی گشته ام صید پریشانی سر زنجیر سودای مرا باد صبا دارد

6 به سوی خویش هم از شرم هرگز دیده نگشاید نگاهش گوشه چشمی که دارد با حیا دارد

7 وفا بیگانه ای را رام خود دیدی اسیر آخر شکایت کم کن از طالع که دولت رو به ما دارد

عکس نوشته
کامنت
comment