- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن آتشی بفروز و اندر خرمن اغیار زن
2 طبل از هستی خویش اندر جهان تاکی زنی بر در هستی یکی از نیستی مسمار زن
3 با می تلخ مغانه دامن افلاس گیر آز را بر روی آن قرای دعویدار زن
4 زاهدان ار تکیه بر زهد و صیام خود کنند تو چو مردان تکیه بر خمر و در خمار زن
5 دور شو از صحبت خود بر در صورت پرست بوسه بر خاک کف پای ز خود بیزار زن
6 چون خوری می با حریف محرم پر درد خور چون زنی کم با ندیم زیرک هشیار زن
7 گر برون هفت چرخ و چار طبعست این سخن بارگاهش هم برون از هفت و هشت و چار زن
8 تا تو اندر بند طبع و دهر و چرخ و کوکبی کی بود جایز که گویی دم قلندوار زن
9 قیل و قال و دانش و تیمار پندار رهند خاک بر چشم همه تیمارهٔ پندار زن