1 افزود عکس رویش خوش بر صفای مینا خواهم نمود امشب جان را فدای مینا

2 بر دامن تو جا کرد از روی مهربانی جا دارد ار گذارم سر را به پای مینا

3 دست تواش به گردن شد آشنا عجب نیست خالی اگر نمایم در دیده جای مینا

4 آموخت تا صراحی ریزش ز دست جودت گردیده کاسه بر کف ساقی گدای مینا

5 چشمش به سوی ساقی دست وی‌اش به گردن در بزم نیست بیجا ترخنده‌های مینا

6 دربان بزمت امشب تا کرده است زانو در مجلس تو باشد تا باز پای مینا

7 قصاب زخم دل را ناید به کار مرهم وین درد به نگردد جز با دوای مینا