افزوده غمی چون بغم دیگرم امشب
1
افزوده غمی چون بغم دیگرم امشب
زنهار مگیرید ز کف ساغرم امشب
2
بر خرمن من دوش زدی آتش و رفتی
بودت گذری کاش بخاکسترم امشب
3
گویند به تسکین من افسانه و ترسم
بیرون رود اندیشه او از سرم امشب
4
آن به که طبیبم نکشد رنج مداوا
بهبودی خود نیست دگر باورم امشب