آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت از فیض کاشانی قصیده 9

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند

1 آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند کاشباح نور و علم چه قوم است ای خدا

2 آمد ندا که نور حبیب خدای تست با نور اوصیای وی و شاه اوصیا

3 آنان که بودشان سبب آفرینش است آنان که مقصدند ز خلق و ز امر ما

4 هست این درخت صورت علم نهانشان کز وی کسی بری نبرد جز به اذن ما

5 آن کو به اذن می‏برد از وی بری، ولی است داناست بی‏تعلّم و بینای رازها

6 باز آن کسی که می‏برد از وی به غیر اذن نومید و تیره مانده در این پرده عطا

7 مخصوص اهلبیت حبیب است آن درخت یا آن کسی که از در ایشان برد عما

8 این منزلت به هیچ پیامبر نداده‏ایم جز آنکه می‏خورد نمک از خوان مصطفا

عکس نوشته
کامنت
comment