- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند کاشباح نور و علم چه قوم است ای خدا
2 آمد ندا که نور حبیب خدای تست با نور اوصیای وی و شاه اوصیا
3 آنان که بودشان سبب آفرینش است آنان که مقصدند ز خلق و ز امر ما
4 هست این درخت صورت علم نهانشان کز وی کسی بری نبرد جز به اذن ما
5 آن کو به اذن میبرد از وی بری، ولی است داناست بیتعلّم و بینای رازها
6 باز آن کسی که میبرد از وی به غیر اذن نومید و تیره مانده در این پرده عطا
7 مخصوص اهلبیت حبیب است آن درخت یا آن کسی که از در ایشان برد عما
8 این منزلت به هیچ پیامبر ندادهایم جز آنکه میخورد نمک از خوان مصطفا