عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی
عارف قزوینی

بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی از عارف قزوینی تصنیف 16

تصنیف 16 ام از 154 تصنیفها

بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»...

بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان» تصنیف شده است (اواخر سال ۱۳۳۶ ه.ق). ,

2 چه شورها که من به پا، ز شاهناز می کنم در شکایت از جهان، به شاه باز می کنم

3 ز من مپرس چونی، دلی چو کاسۀ خونی ز اشک پرس که افشا نمود راز درونی

4 اگر چه جا ازین سفر، بدون دردسر اگر به در برم من، به شه خبر برم من

5 حکومت موقتی چه کرد به که نشنوی گشوده شد در سرای جم به روی اجنبی

6 سکون ز بیستون شد، چو قصر کن فیکون شد صدای شیون شیرین، به چرخ بوقلمون شد

7 شه زنان، به سرزنان و موکنان به گریه گفت: کو سران ایران، دلاوران ایران؟

8 کجاست کیقباد و جم، خجسته اردشیر کو؟ شهان تاج بخش و خسروان باجگیر کو؟

9 کجاست گیو پهلوان (کجاست گیو پهلوان) و رستم دلیر کو (رستم دلیر کو)؟

10 ز ترک این عجب نیست، چه اهل نام و نسب نیست قدم به خانۀ کیخسرو، این ز شرط ادب نیست (این ز شرط ادب نیست)

11 ز آه و تف، اگر چه کف، زنی چون دف، بزن به سر، که این چه بازی است؟ که دور ترک بازی است

12 زبان ترک از برای از قفا کشدن است صلاح پای این زبان ز ممکلت بریدن است

13 دو اسبه با زبان فارسی (دو اسبه با زبان فارسی) از ارس پریدن است (خدا جهیدن است)

14 نسیم صبحدم خیز، بگو به مردم تبریز که نیست خلوت زرتشت، جای صحبت چنگیز (جای صحبت چنگیز)

15 سیاه پوش و خاموش، ز ماتم سیاووش گر از نژاد اوئید، نکرد باید این دو را فراموش (نکرد باید این دو را فراموش)

16 مگو سران فرقه، جمعی ارقه، مشتی حقه باز وکیل و شیخ و مفتی، مدرس است و اهل آز

17 بدین سیاست آب رفته (بدین سیاست آب رفته) کی شود به جوی باز (خدا به جوی باز)

18 ز حربۀ تدین خراب مملکت از بن نشسته مجلس شوری به ختم مرگ تمدن (به ختم مرگ تمدن) (به ختم مرگ تمدن)

19 چه زین بتر ز بام و در به هر گذر گرفته سر به سر خریت، زمام اکثریت

20 گر این بود مساوات دوباره زنده باد بربریت (دوباره زنده باد بربریت)

21 به غیر باده زادۀ حلال کسی نشان نداند از این حرام زادگان یکی خوش امتحان ندارد

22 «رسول زاده» ری به ترک (رسول زاده، ری به ترک) از چه رایگان نداد (رایگان نداد)

23 گذاشت و بهره برداشت هر آنچه هیزم تر داشت به جز زیان ثمر از این «اجاق ترک» چه برداشت ؟

24 به غیر اشک و دود، هر آنچه هست و بود یا نبود بی اثر ماند، ز سود ها ضرر ماند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»...

شاعر شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»... چه کسی است ؟

شاعر شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»... عارف قزوینی می باشد.

شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»... چیست ؟

قالب شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»... تصنیف است

مضمون اصلی شعر بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان»... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر