- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ابوالکمال کمالی خدایگان سخن به پیکر قلمت جای جان کرده سخن
2 اگر نه کلک تو طرح سخن درافکندی بر اوفتادی ازین مملکت نشان سخن
3 توئی که کلک تو همواره ارمغان آرد طبق طبق گل سوری ببوستان سخن
4 چو خامه در پی مدحت بنامه پویه کند کجا گرفت تواند کسی عنان سخن
5 بگاه ذکر تو اندر مشام خلق رسد شمیم مشک تتار از گلابدان سخن
6 چو خواستی ز رهی قصه قرامطه را چو آفتاب شدم سوی آسمان سخن
7 منم که بر صفت مرد آسمان پیما روم بعرش معارف زنردبان سخن
8 ز من بگیر و مدون کن این صحیفه نو که قادری و ادیبی و قدردان سخن
9 حدیث فتنه صد ساله را درافکندم چو نقش گوهر و مرجان به پرنیان سخن
10 هزار نقش زموج پرند ساده کنم پدید بر رخ سیمین پرنیان سخن
11 ز یوسف بن ابی الساج و جیش بوطاهر دراز گشت درین وقعه داستان سخن
12 کنون بحضرتت این چامه را فرستادم که دوخت سوزن کلکم بریسمان سخن