1 ایداده وجود را صفای دگری ظاهر ز تو نور کبریای دگری
2 گر بود خدای دگری غیر خدا من فاش بگفتمی خدای دگری
1 وقت آن شد که کشد کلک نزار چون نی از دل ناله های زار زار
2 بر نگارد داستان شاهرا قصۀ پر غصۀ جان کاهرا
1 روزیکه به پرده جز تو ای تو نبود درخلوت قدس کس بجای تو نبود
2 منظور حق از آینه پردازی صنع جز جلوۀ روی حق نمای تو نبود
1 ایتدی غم طغیان سرور قلب ناشادیم اویان اود دو توب جلم چخوب قلا که فریادم اویان
2 آچیلوب قان چشمه ساری آلدی دور چشممی اولدی سیل اویناقی کنج محنت آبادیم اویان